بایگانی دسته‌ها: Uncategorized

شیدای عشق

عزیزم چهل وچهار سال ازپیوندمان گذشت ومن همچنان شیدای توام

در گل نظر کردم ، لطافتش را ستودم

از دشت گذر کردم ، وسعتش چشمانم را خیره کرد

به کوه سفر کردم ،عظمتش حیرتم را برانگیخت

لیک با دیدنت

گل را شایسته ی تقدیر، دشت را آنچنان گسترده و وسیع

و کوه را استوار و عظیم نیافتم

خوبرویان را نظاره کردم، تحسینم را بر انگیخت

با مهرورزان آمیختم ، مهرشان سکر آور بود

 به عشاق سینه چاک بر خوردم،شیدایی شان شیفته ام کرد

لیک با دیدنت

خوبرویان شایسته تحسین، مهرورزان سکر آفرین وعشاق را 

شیدایی عشق نیافتم

ابیاتی چند – ابیات دو

ز جور و جفایش سخت آزرده شدم

ز جور و جفایش سخت آزرده شدم

زنیش تند زبانش،با غم هم خانه شدم

ندانستم که چه آورد به روز خوشم

سیه شدروزگارم،آواره ز کاشانه شدم

بگرفتم آنچنان سخت که ناسودم

مهروسجاده بکنجی،راهی میخانه شدم

ساغی، ساغر می ناب میدادم

نوشیدم چنان،تا زخود بیگانه شدم

________________________________

جوروجفا کردی و نبودت باکی

خانه خرابم نمودی نبودت باکی

ای بی مهر،چرا چنینم راندی

راهی گورم  نمودی ونبودت باکی

درعرش برین از توشکایت ها بردم

در خاک خدا چه ها نمودی و نبودت باکی

بنگر که چسان در آتشت سوزند

آنروزکه برآرند پژواک داد خواهی

با غم و درد هم خانه شدی

غافل آنکه وز هردوجهان رانده شدی

به آب کوثر وضوساختی به ریا

لیک بهرنماز شادمانه راهی میخانه شدی

سعدی گوید:مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

ره عشق

ای ابرها ببارید که چشمانم را دیگریارای گریستن نیست

ای کوه ها بشکنید که دلم را دیگرجایی از بهرشکستن نیست

هرچه فریاد برمیدارم که کیست یاریم کند گویی گوش شنوایی نیست

دلها یا اسیر نان روزند یا که با بیم وهراس میگریزند، کس را یارای ایستادن نیست

لیک من براه جانان میروم، کین زندگی مرا شایسته نیست

جان سپرم در ره عشق با همه شور

تا که دانند این رسم مردانگی نیست

چند پند

با تو گویم چند پند

یکم آنکه ، هر چه گویند گوش دار

شاید، بر لبت نشیند لبخند

برترین را آویزه هوش دار

دوم آنکه ، هرچه کردند بنگر

بهترین را همره توش دار

سوم آنکه،هر چه کردی بازنگر

اشکال مگیر بر چرخ و دهر

اگرخواهی فزونی ، سروری

پند هایم را نگیر سرسری

نظر داشتن و تمکین  به شرق  خواری ست

رو به سوی غرب غاصب نهادن رسوایی ست

دیده ی امید وز هردو جهت بر بند

که  شرف و آزادی  در وطن خواهی ست

نه از ساغر کهنه  دمی می  نوش

نه دست یاز بهر سوی، کین گدایی ست

الا از هر گلستان تو گلی چین

کین ره تنها ره رستگاری ست

اتحاد زحمتکشان

شادی کنیم ، گل بیفشانیم

که خورشید را طلوعی است دو باره

از مهر بگوییم ، عشق بورزیم

که نوید مرگ شب ، آید دوباره

آزادی می آید، عدل به پا میشود

که توده ی زحمت بر پاست دو باره

ای توده زحمت ، ای در رنج ومحنت

بر خیز از خاک ذلت

که شایسته است تو را اتحادی دو باره

ای رنجبر،کارگر،کشاورز،شمایید خلق را یاور

ای ستم دیدگان، فقیران، اسیران

بر خیزید در کشورتان ایران دو باره

ظلم برانید ، دیوان به زیر کشانید

غارتگران را به زیر کشانید دو باره

پیمان من وتو

هرروز برگی بر خاطرات شیرین زندگیم میفزایی و من

در اندیشه کتابی از ،قلب پر عشقم

هرهفته میوه ای ازدرخت تناور محبت را میچشانی و من

در انیشه ی پرورشت از اشگ دیده گانم

هرلحظه ی دیدارت گشایشی بسوی آینده ما بر بسترمهر

هرلبخندت ،یورشی برسپاه ابلیسان شک

هرکلام پر مهرت،خنجری برسینه یاوه گویان ابله

آنانکه ره مسلخ پویند،نه صادقانه که فریبکارانه

نه آرمانی،که خودخواهانه

ومن از بند اوهام رسته، بازورقی شکسته، لیک

پرامید،شاداب،بسوی تو،بسوی نور

هر نسیم که میوزد؛هرگلی که میروید،

هرپرنده ای که سرود زندگی میسراید

گویی یادآورمیثاقی است میان من وتو

هر پاییز،زمستان، و هربهاری که زندگی بخش تن افسرده ای است

گویی یاد آور پیمانی است میان من وتو

همچون مجنون

به تار زلفونت گشتم  پریشـــــــــــــون

کمند کردی  به پایم ، آن دو گیســـون

به اندام تازه همچو شاخ زیتــــــــــــون

به رخسارت حسد برد چرخ گـــردون

به گونه همانندی کنی با نار گلــــگون

به دیده کی بیارزد دشت و هامـون

به مانند جهانی است آن دو چشمون

ز تندی جان بسوزانی چو ترخـــــــون

همه طاعت کنم امر تو بی چــــــــون

همه دردم بخواستت گشته درمـون 

همی خواهی برم من از تو فرمــــــون

چو میدانی منم ،شیدا و مفتـــــــون

بر اریکه می نشینی همچو خاتـــــــون

بگویندم که گشتی همچو مجنـــون

تداوم جنبش زن ،زندگی،آزادی

با گذشت یکسال از جنبش اعتراضی توده های مردم و کشتار صدها نفر،زخمی شدن تعداد بسیاری ،بازداشت هزاران جوان و غیره،اعتراضات مدنی به اشکال گوناگون تداوم یافته وحاکمیت قرون وسطایی با وحشت هر روزبه تهدیدات خود می افزاید.بحران در تمامی عرصه های اقتصادی ،سیاسی، محیط زیست و غیره،شرایط انفجاری را دامن زده، بنا به گزارشات عوامل حکومت بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر بسر میبرند و هرروز تعداد آنان افزوده میگردد.این جنبش میرود تا بساط ارتجاع مذهبی را برای همیشه از کشورمان جمع و آینده ای روشن را رقم زند.به امید آنروز

گرامی باد روز زحمتکشان

اتحاد و مبارزه ی زحمتکشان جهان همچنان برای زندگی انسانی و نفی استثمار ادامه دارد.در کشورما ابتدایی ترین حقوق زحمتکشان که تشکل های صنفی و حداقل دستمزد برای زندگی ابتدایی است رعایت نمیشود. فعالان صنفی بازداشت میشوند و حداقل دستمزد تعین شده با خط فقر اعلام شده ی دولتی فاصله ی زیادی دارد.امسال با خیزش اجتماعی زن، زندگی ،آزادی، شاهد اعتصابات و اعتراضات بی شمار کارگران هستیم و خواستهای منطقی زحمتکشان عمیق تر گشته و کلیت نظام استبدادی قرون وسطایی را هدف گرفته است.پیروزی خیزش عمومی تنها در گرو همبستگی تمام زحمتکشان است.

نوروز پیروز

دگر بار نوروز، این جشن بزرگ و کهنسال ایرانیان فرا میرسد اما متفاوت، زیرا جنبش بزرگ اجتماعی برای رهایی از دوران خفقان و دیکتاتوری در جریان است. امید که نوروز سال آینده را با سرنگونی حکومت قرون وسطایی، درکنار احاد ملت به جشن و پایکوبی بپردازیم. زن، زندگی ،آزادی