عزیزم چهل وچهار سال ازپیوندمان گذشت ومن همچنان شیدای توام
در گل نظر کردم ، لطافتش را ستودم
از دشت گذر کردم ، وسعتش چشمانم را خیره کرد
به کوه سفر کردم ،عظمتش حیرتم را برانگیخت
لیک با دیدنت
گل را شایسته ی تقدیر، دشت را آنچنان گسترده و وسیع
و کوه را استوار و عظیم نیافتم
خوبرویان را نظاره کردم، تحسینم را بر انگیخت
با مهرورزان آمیختم ، مهرشان سکر آور بود
به عشاق سینه چاک بر خوردم،شیدایی شان شیفته ام کرد
لیک با دیدنت
خوبرویان شایسته تحسین، مهرورزان سکر آفرین وعشاق را
شیدایی عشق نیافتم